توسط:محمد مهدی
چه بغضها كه در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن ، تبر به دوش بت شكن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
براي ما كه خسته ايم ودل شكسته ايم، نه
ولي براي عده اي چه خوب شد ، نيامدي
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه / غروب شد ، نيامدي
آقا جان بد جوری گرفتارم کجایی میدونم تو هم گرفتار مایی فقط نشستیمو میگیم آقا کی میایی اما هوای منتظراتو داشته باش دیگه نمی دونم چی بگم حرف زیاد دارم نمی تونم بگم ای کاش می شد
چه جمعه هاكه يك به يك غروب شد نيامدي
چه بغضها كه در گلو رسوب شد نيامدي
خليل آتشين سخن ، تبر به دوش بت شكن
خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي
براي ما كه خسته ايم ودل شكسته ايم، نه
ولي براي عده اي چه خوب شد ، نيامدي
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح، ظهر، نه / غروب شد ، نيامدي
آقا جان بد جوری گرفتارم کجایی میدونم تو هم گرفتار مایی فقط نشستیمو میگیم آقا کی میایی اما هوای منتظراتو داشته باش دیگه نمی دونم چی بگم حرف زیاد دارم نمی تونم بگم ای کاش می شد
اللهم عجل لولیک الفرج